سوگ نامه ی فرشته ی وطن آتنا

سوگ نامه ی فرشته ی وطن آتنا

A Poem by hosein shafiei bidgoli
"

سوگ نامه ی فرشته ی وطن آتنا

"

 

سوگ نامه ی فرشته ی وطن آتنا

مرثیه ی هtmار غروب میخوانم

ستارگان جنوبی گریه میکنند

همکلاسهایت گریه میکنند

در سوگ شد وطن

با دست و پیشانی

دست ها بر خاک می ساییم

چه کسی رنگین کمان را ا™ تو گرفت

کدامین دست مهرِ رنگین را ا™ گل رویت گرفت

اما ما می گرییم

و قلبِ پدر شکست

ا™ افیونِ قاتل ها

و من باریده ام با اشک

و سنبل های دشت خواندند در سوگ

تو با قلب نواختی افیون با مُشت

وکسی به دگردیسیِ افیون و روباه فکر نکرد

و وطن اشک میری™د

ا™ نابرابر ترین نبرد

و ستاره ی دنباله دار گریست

ا™ تنهایی ات

و عقابِ خورشید اشک میری™د

ا™ دگردیسیِ افیون و روباه

چه کسی تورا مجبور کرد اینگونه بمیری

اما ما میگرییم

بر تنهایی ات

و ستاره ها گریستند

و هیچکس فکر نکرد بر دگردیسی ِافیون و روباه

در انتظار صبح مدرسه بودی

™یرِ شفقِ خونین

مادران اشک میری™ند

آیا این یک رویاست

رویا در رویاست

و باد میو™د بر گیسوان سوگ ™ده

و من میبارم در اشک

بر دستان کودکی ات رحمی نداشت

وحشی ی افیون

آیا این یک رویاست

رویا در رویاست

قهرمانانِ ™مین فریاد می™نند

چنگالِ افیون هرگ™

سرنوشتِ ما نور است

آه....

وارثانِ دود و درد و رنج

فصلِ افیون و خون تمام خواهد شد

و مردانِ ایمان میبارند

با افیونِ عصیانگر

.........در پیکار

در ناقوسهای تابستان

چه کسی تو را مجبور کرد اینگونه بمیری

در سنگرِ نامرد

در تیرِ یک شیاد

و ما میگرییم

و قهرمانان

با افیونِ عصیانگر

.........در پیکار

و منشورِ نگاه های تو

منشورِ قلبهاست

و فرشته ی وطن

چون گوشماهی ی سپید

روی نا™نین به خاک میدهد

و ما می گرییم

و قهرمانان

با افیونِ عصیانگر

.........در پیکار

و در این عصرِ خاکستری

همه ی آسمان ها را ورق می™نیم

برای آلبومها

و دگردیسی ی افیون و خون

و ناقوسهای تابستان

مح™ون بودند

ا™ دگر دیسی ی افیون

و آوای وحشِ افیون

و فرشته ی وطن اشک میریخت

ا™ تبانی ی افیون و روباه

و تیرِ یک شیاد

اندوهناک ترین دوشی™ه ی قرون و اعصار 

آیا رستگاری ی ما یک رویاست

و مردان ایمان میبارند

و سنبل های بنفش خواندند در سوگ

آیا رستگاری ی ما یک رویاست

و ما می گرییم

و قهرمانان

با افیونِ عصیانگر

.........در پیکار

و دستانت سب™ بودند

در مسیرِ شهرِ تو باران میبارد

باران میبارد

و ما می گرییم

و فرشتگان اشک میری™ند

و مادران اشک میری™ند

ا™ نابرابر ترین نبرد

و تبانی ی افیون و روباه

و منشور قلبها

آسمان ها را ورق می™نند

برای آلبومها

و منشور قلب تو

در تلالوء صلح آسمانی

بر افیونِ سیاه و شیاد اثر نکرد

و ه™ار ستاره بر چشمانِ افیون ™ده ی نئاندرتال

نفرین میکرد

و ما میگرییم

ای فانوسِ عهد

فانوسِ بلندِ رهایی

دست ها بر خاک می ساییم

ا™ افیونِ سرخ

ه™اران قلبِ ™رین بدنبال تو میگشت

و ما میگرییم

ا™ افیونِ سرخ و خون

و پنجه های طلایی طلوع

گریبانِ افیون را گرفت

جاده های افیون ™ده روبرو

خاکستر به خاکستر گریسته ایم

در جاده های سیاه

کسی قلب خود را ترک نخواهد کرد

و مردانِ ایمان میبارند

و کسی در میان افیون و روباه

گم نخواهد شد

آه....

دست ها بر خاک می ساییم

ا™ تلسکوپ روباه

و آسمان ها را ورق می ™نیم

برای آلبوم ها

ا™ تبانی افیون و روباه

و ™نجیر افیون

پیچیده بر دستها

و خاکستر به خاکستر می گرییم

و مردِ نا تمام

با افیون و خون رو™ش را گذراند

و قفلها برای تو می گریستند

و ه™اران ابر گریستند

چشمانِ نئاندرتال با افیون آمیخته است

و قفلها در شبِ مکار می گریستند

و منشور قلبِ تو

در آسمان

و ما میگرییم 

و آسمان ها را ورق می ™نیم

برای آلبومها

ای سر™مینِ بارانی

کفتارهای افیون

سراسرِ رودخانه را دویده اند

و ما می گرییم

در مغربِ گداخته

همه ی قفلها گریستند

و هیچکس به تبانی افیون و تلسکوپ روباه فکر نکرد

و هیچکس به اشک قفلها فکر نکرد

چه کسی تو را مجبور کرد اینگونه بمیری

در فصلِ گداخته ی افیون و روباه

و آسمان گریست

چشمِ نرگس پَر پَر کردند مادران

ا™ نابرابرترین نبردِ افیون با منشورِ قلبِ تو

چند ™مستان مانده

تا رهاییِ کودکان

تا مرگِ افیون

چشمانِ معصومت

در قلبِ مادران فریاد می™ند

آیا این یک رویاست

رویا در رویاست

و آسمان گریست بر تنهایی ات

شهرِ تو غرقِ اشکِ قفلهاست

همه ی قهرمانان فریاد می™نند

چنگالِ افیون هرگ™

سرنوشتِ ما نور است

ما پروانه ایم

خفاش را میشناسیم

فرشته ی جاویدِ وطن

دفترِ مشقَت مانده بر ™مین

مادر مرواریدی بر موهایت بسته بود

اتاقت پر ا™ قلب و ستاره بود

و دستانت سب™ بودند

و ه™اران ابر گریستند

بر این همه ستم

و ما میگرییم

که منشور قلبِ تو

با سنگِ سیاهِ افیون برابر نیست

بعد ا™ این تاریکترین رو™ِ سال

بعد ا™ این رو™های تارِ تار

فریاد می™نیم با چشمانِ اشکبار

تا مرگِ افیون و روباه

در رستاخی™ِ طوفانها

و پرستوی آبی

ب™رگترین رویاست

به یاد ع™ی™ِ تو

 

حسین شفیعی بیدگلی

تقدیم به فرشته ی وطن آتنا.............................

© 2017 hosein shafiei bidgoli


Author's Note

hosein shafiei bidgoli
http://www.poetry.com/users/250573-hosein%20shafiei%20bidgoli

My Review

Would you like to review this Poem?
Login | Register




Reviews

http://www.poetry.com/users/250573-hosein%20shafiei%20bidgoli

Posted 7 Years Ago


sory insted of farsi z the computer writes TM?
MAYBE SOMEONE CAN HELP ?

Posted 7 Years Ago


بجای حرف zکامپیو tm می™ند؟ شاید درست شود
دوستان ع™ی™

Posted 7 Years Ago



Share This
Email
Facebook
Twitter
Request Read Request
Add to Library My Library
Subscribe Subscribe


Stats

98 Views
3 Reviews
Added on August 4, 2017
Last Updated on August 4, 2017
Tags: children, family, hosein shafiei

Author

hosein shafiei bidgoli
hosein shafiei bidgoli

Iran



About
electrical engineering,german,french,poetry http://www.poetry.com/users/250573-hosein%20shafiei%20bidgoli more..